سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  تعداد کل بازدید : 201208

  بازدید امروز : 7

  بازدید دیروز : 26

هیئت حضرت علی اکبر(ع)

 
[ کمیل پسر زیاد گفت : امیر المؤمنین على بن ابى طالب ( ع ) دست مرا گرفت و به بیابان برد ، چون به صحرا رسید آهى دراز کشید و گفت : ] اى کمیل این دلها آوند هاست ، و بهترین آنها نگاهدارنده‏ترین آنهاست . پس آنچه تو را مى‏گویم از من به خاطر دار : مردم سه دسته‏اند : دانایى که شناساى خداست ، آموزنده‏اى که در راه رستگارى کوشاست ، و فرومایگانى رونده به چپ و راست که درهم آمیزند ، و پى هر بانگى را گیرند و با هر باد به سویى خیزند . نه از روشنى دانش فروغى یافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند . کمیل دانش به از مال است که دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان . مال با هزینه کردن کم آید ، و دانش با پراکنده شدن بیفزاید ، و پرورده مال با رفتن مال با تو نپاید . اى کمیل پسر زیاد شناخت دانش ، دین است که بدان گردن باید نهاد . آدمى در زندگى به دانش طاعت پروردگار آموزد و براى پس از مرگ نام نیک اندوزد ، و دانش فرمانگذارست و مال فرمانبردار . کمیل گنجوران مالها مرده‏اند گرچه زنده‏اند ، و دانشمندان چندانکه روزگار پاید ، پاینده‏اند . تن‏هاشان ناپدیدار است و نشانه‏هاشان در دلها آشکار . بدان که در اینجا [ و به سینه خود اشارت فرمود ] دانشى است انباشته ، اگر فراگیرانى براى آن مى‏یافتم . آرى یافتم آن را که تیز دریافت بود ، لیکن امین نمى‏نمود ، با دین دنیا مى‏اندوخت و به نعمت خدا بر بندگانش برترى مى‏جست ، و به حجّت علم بر دوستان خدا بزرگى مى‏فروخت . یا کسى که پیروان خداوندان دانش است ، اما در شناختن نکته‏هاى باریک آن او را نه بینش است . چون نخستین شبهت در دل وى راه یابد درماند و راه زدودن آن را یافتن نتواند . بدان که براى فرا گرفتن دانشى چنان نه این در خور است و نه آن . یا کسى که سخت در پى لذت است و رام شهوت راندن یا شیفته فراهم آوردن است و مالى را بر مال نهادن . هیچ یک از اینان اندک پاسدارى دین را نتواند و بیشتر به چارپاى چرنده ماند . مرگ دانش این است و مردن خداوندان آن چنین . بلى زمین تهى نماند از کسى که حجّت بر پاى خداست ، یا پدیدار و شناخته است و یا ترسان و پنهان از دیده‏هاست . تا حجّت خدا باطل نشود و نشانه‏هایش از میان نرود ، و اینان چندند ، و کجا جاى دارند ؟ به خدا سوگند اندک به شمارند ، و نزد خدا بزرگمقدار . خدا حجتها و نشانه‏هاى خود را به آنان نگاه مى‏دارد ، تا به همانندهاى خویشش بسپارند و در دلهاى خویشش بکارند . دانش ، نور حقیقت بینى را بر آنان تافته و آنان روح یقین را دریافته و آنچه را ناز پروردگان دشوار دیده‏اند آسان پذیرفته‏اند . و بدانچه نادانان از آن رمیده‏اند خو گرفته . و همنشین دنیایند با تن‏ها ، و جانهاشان آویزان است در ملأ اعلى . اینان خدا را در زمین او جانشینانند و مردم را به دین او مى‏خوانند . وه که چه آرزومند دیدار آنانم ؟ کمیل اگر خواهى بازگرد . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: حسین قیامتیون ::: پنج شنبه 87/12/8::: ساعت 10:51 عصر

   زندگی برای ابدیت

دریا


        
پس از این دنیا حیات دیگری است به نام "برزخ" و پس از آن با عالم دیگری روبرو هستیم به نام "آخرت"؛ برزخ با "مرگ" آغاز می شود و آخرت با "قیامت"؛ در هر یک از این دو عالم، ما دارای حیات هستیم، منتها هر یک شرایط و ویژگی های خودش را دارد. همچنان که زندگی انسان، پیش از ورود به این دنیا در رحم مادر، ویژگی هایی کاملاً متفاوت از زندگی او در دنیا دارد در برزخ نیز همینطور است. برزخ،‌ متفاوت از دنیا است و آخرت هم متفاوت از برزخ. پیش از ولادت، هیچ مسئولیت و تکلیفی متوجه ما نیست، اما در مقابل در دنیا پس از آنکه به مرتبه فهم و بلوغ رسیدیم مکلف می شویم و باید در برابر کارهایی که با آزادی، اختیار و آگاهی خود، انجام می دهیم جوابگو باشیم. "مسئولیت"، ویژگی آشکار زندگی انسان در دنیا است. بنابر آموزه های دینی در برزخ دیگر تکلیفی متوجه انسان نیست و آنچه کیفیت زندگی را در آن عالم رقم می زند شخصیتی است متشکل از اعتقادات، باورها، ارزش ها و خصوصیات تثبیت شده نفسانی فرد که در دنیا به دست آمده و اضافه می شود بر آن پیامدهای عمل او در دنیا و کارهای نیکی که دیگران به قصد سهیم کردن وی در ثوابش انجام می دهند. برآیند این دو عامل اخیر و شخصیت حقیقی منتقل شده فرد از دنیا به برزخ، کیفیت زندگی شخص را در عالم برزخ تعیین می کند. با رخداد قیامت که اولین مرحله از زندگی ابدی انسان در آخرت است دنیا و برزخ، هر دو، پایان می پذیرند و این در واقع نقطه نهایی تغییر و سرمایه شخصیتی هرکس محسوب می شود. با این سرمایه است که کیفیت زندگی فرد در آخرت معلوم   می شود، حتی این که این فرد مشمول شفاعت بشود و یا نشود باز هم منوط به سرمایه ای است که از دو عالم دنیا و برزخ با خود برده است. آخرت، هیچکدام از ویژگی های دو عالم دنیا و برزخ را ندارد و در آنجا حیات انسان، ابدی است و ابدی بودن چیزی است که انسان فقط آن را در آخرت تجربه می کند.
            بله، باید بدانیم و ایمان داشته باشیم که ما برای آخرت که همان زندگی ابدی باشد خلق شده ایم. این چیزی است که باید همواره متوجه آن باشیم. این چند ده سال زندگی معمولی در دنیا در مقابل زندگی ابدی، چیزی در حدود صفر است. ارزیابی درست از هرکدام از این دو عالم و پایبند بودن به لوازم آن موضوعی است که بیش از هر عامل دیگری می تواند جهت گیری و چارچوب های زندگی ما را در دنیا معلوم کند. یقیناً حال و هوا، اولویت ها و بایدها و نبایدهای کسی که در زندگی دنیا، آخرت را هدف خود قرار داده با کسی که غافل از آن است خیلی متفاوت است.
            اولین تفاوت آن این است که انسان ِبا هدف آخرت، بهره ابدی از زندگی دنیا می برد و انسان ِغافل از آخرت، بهره بسیار محدود، گذرا و آنی از آن دارد. انسان ِآخرتی بودن، منافاتی با بهره برداری از دنیا و استفاده از آن ندارد اما انسان دنیایی مادام که هدفش دنیوی است هیچگاه نمی تواند از کارهایی که انجام می دهد بهرة آخرتی یا همان ابدی را ببرد. در دنیا ما دو نوع عمل داریم، یکی اعمالی که اساساً به زندگی انسان در این دنیا مربوط است، مانند کسب و کار، زاد و ولد، تفریح و گردش، اکتشاف و نوآوری علمی، غذا خوردن و لباس پوشیدن و ... و دیگری اعمالی چون نماز، روزه، حج، دعا و ... که هدف اولی در آنها دارای جنبه اخروی است و برای زندگی ابدی طراحی شده است، هرچند که این امور دارای نتایج مثبتی در زندگی دنیایی انسان نیز هستند. در اینجا سئوال این است که از کدامیک از این اعمال می توان بهره ابدی برد و در آخرت استفاده کرد؟
            پاسخ این است که اولاً در این دنیا کلیه اعمالی که هدف اولی در آنها آخرت است مانند نماز، روزه و ... را باید بجا بیاوریم، خصوصاً آن مواردی که در شرع مقدس، واجب شمرده شده، یعنی اعمالی که برای داشتن راحتی و لذت های ابدی حتماً به آن نیاز داریم. ثانیاً هم این اعمال را با قصد و نیت کسب رضایت و قُرب الهی انجام دهیم و هم آن دسته دیگر از اعمال را که لازمه زندگی در دنیا است. هرقدر در این موضوع، خلوص نیت ما بیشتر باشد سرمایه حقیقیِ بیشتری را برای بهره برداری در آخرت ایجاد می کند و در این بحث چیزی که بیشتر اهمیت دارد همین خلوص و نیت پاک است و کمّیت در مرتبه بعدی قرار می گیرد.
علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان، ذیل آیه 15 سوره هود که به همین بحث ما نیز مرتبط است، حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل می کنند که مناسب است ما در اینجا نیز آن را بیاوریم: « هنگامی که روز قیامت برپا می شود، پیروان من سه گروه می شوند: گروهی که خدا را با اخلاص پرستش می کردند و گروهی از روی ریا و گروهی به خاطر این که به دنیا برسند. در آن روز، خدا به کسی که او را به خاطر دنیا پرستش کرده می فرماید: به عزت و جلالم سوگندت می دهم بگو هدفت از عبادت من چه بوده است؟ آن شخص می گوید: دنیا. خداوند می فرماید: بنابراین آنچه اندوختی برای تو سودی ندارد و به آن باز نمی گردی؛ او را به سوی آتش ببرید. سپس به آن کس که او را از روی ریا عبادت کرده می فرماید: به عزت و جلالم سوگندت می دهم بگو هدفت از عبادت من چه بوده است؟ او در پاسخ می گوید: ریا و خودنمایی. خداوند می فرماید: چیزی از عبادتی که ریاکارانه انجام داده ای به سوی من صعود نمی کند و امروز هیچ سودی برای تو ندارد. او را به سوی آتش ببرید. آنگاه به کسی که او را خالصانه عبادت کرده می فرماید: به عزت و جلالم سوگندت می دهم بگو چه هدفی از عبادت من داشتی؟ او می گوید به عزت و جلالت سوگند که تو از من آگاه تری. من فقط تو را برای به دست آوردن خشنودی ات و رسیدن به سرایت، بهشت، می پرستیدم. خدا می فرماید: بنده ام راست می گوید. او را به بهشت ببرید».(1)
............................................................................

  1. المیزان، ج10 ، ص173

 
 
 
 

امکانات

 

مدیر وبلاگ

 

ارتباط با ما

 

خبرنامه